دولت تدبیر و امید چه آن زمان که از زبان طراحش در مقام کاندیدای ریاست جمهوری به معرفی و طرح دیدگاه می پرداخت و چه آن زمان که طراح محترم آن به عنوان رییس جمهور منتخب در مقام معرفی و سپس دفاع از وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان برآمد استراتژی و دیدگاههایش در حوزه ورزش از جمله دیپلماسی ورزشی را نیز بطور کلی در بعد نظری مطرح کرد.

آنچه در این مقوله تحت عنوان بایسته های دیپلماسی ورزشی در قاب تدبیر و امید مطرح شده اصول و سرفصل های یک برنامه عملی است که بر اساس برداشت آزاد از آن دیدگاهها پیشنهاد می شود.

ذکر دو نکته مهم را پیش از طرح سرفصلهای مورد نظرم لازم میدانم:

اولاً: برای حفظ غرض و انسجام مطلب ، لزوم پیروی اصول و سرفصل های پیشنهادی از نگرش و دیدگاه رییس جمهور محترم و گروه مشاوران و مدیران و کارشناسان ایشان در حوزه ورزش به شدت مورد توجه بوده و مفهوم و معنی برداشت آزاد از دیدگاههای ایشان در این مقوله صرفا ناظر به مصادیق برنامه پیشنهادی و تا حدودی به روش اجرای آن است.

ثانیاً: ممکن است در این مقوله مفهوم و معنی و حوزه کاربرد مورد نظر از دیپلماسی ورزشی و جغرافیای آن با معنی و حوزه کاربرد رایج آن که سیاست و عرصه بین المللی ورزش است متفاوت به نظر آید. این بدان دلیل است که من در این مقوله دیپلماسی ورزشی را به مجموع راهبردها و برنامه ها و فعالیتها و نظریه های حوزه ورزش در عرصه داخلی و بین المللی که در تعامل با یکدیگر در نهایت یک نظم و حرکت ارگانیکی را خلق میکند و دستاوردی همه جانبه و با شکوه را رقم میزند اطلاق میکنم.

1- فعال و کارآمد شدن شورای عالی ورزش با تشکیل جلسات کاملا منظم و با اضافه شدن کارآمد ترین و مجرب ترین مدیران ورزشی و شاخص ترین فرهیختگان و چهره های علمی این حوزه به اعضای شورای عالی ورزش و نیز تشکیل مرکز پژوهشهای راهبردی ورزش ایران به عنوان اتاق فکر و قوه عاقله و بازوی کاملا کارشناسی این شورا

شورای عالی ورزش بایستی نسبت به تهیه یا روزآمد کردن نقشه راه ورزش کشور برابر اسناد بالا دستی از قبیل چشم انداز کشور ، قانون سیاستهای اصل 44 ، مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام و برنامه های توسعه ای کشور در سریعترین زمان ممکن اقدام کند.

2- تحدید حدود ورزش همگانی و قهرمانی و حرفه ای در سیاستها و برنامه ریزی ها و بودجه ریزی های دولت تدبیر و امید باید از همان ابتدا مورد توجه دقیق و عملیاتی قرار گیرد. کافی نیست که در مقام سخن و نظریه این سه حوزه را با یک تعریف علمی و دانشگاهی از هم تفکیک کنیم بلکه لازم است مرز عینی و چگونگی برخورد و تعامل این سه حوزه و برآمد نهایی حرکت و کارکرد عوامل تاثیر گذار این سه حوزه با یکدیگر در تدوین برنامه های سالانه و پنج ساله و بلند مدت ، اهداف ، بودجه ریزی ها ، نظارتها ، عزل و نصب ها ، تصویب قوانین و مقررات و… در یک چهارچوب کلان شناسایی و رعایت گردد.

مثلاً در ورزش همگانی باید یک هدف مشخص و موثر در نظر گرفته شود که متوجه سلامت جسم و روان همه افراد جامعه باشد. چنین برنامه ای باید بر اساس امار و اطلاعات و گزارشهای حوزه بهداشت و درمان و امنیت و اموزشی و فرهنگی و با توجه به پیری یا جوانی یا میانسالی جمعیت کشور و …تحلیل و تدوین شده باشد و با اجرای ان بتوان شاخصهای سلامتی جسمی عمومی افراد در کشور را بهبود بخشید و کاهش سرانه درمان و کاهش بیماری و کاهش مصرف دارو را موجب شد. این برنامه باید بتواند از سوی دیگر کاهش جرایم، افزایش نشاط و توسعه مهارتهای زندگی و مشارکت اجتماعی و بهره گیری موثر و سالم از اوقات فراغت در بین مردم را تامین کند

3- تسهیل و تثبیت شرایط حضور گسترده تر و مستمر بخش خصوصی در عرصه ورزش بویژه با تصویب طرح نظام جامع باشگاه داری و نگرش و باور عمیق به اینکه طی این طرح باید:

اولاً: بصورت قاطعانه به منع دولت و نهادهای عمومی غیر دولتی از باشگاه داری تصریح و تاکید شود

ثانیاً: واگذاری هر چه سریعتر کلیه باشگاههای دولتی به بخش خصوصی طی یک فرایند شفاف و استاندارد از طریق بورس یا فرابورس مورد توجه قرار گیرد

ثالثاً: شرایط و محیط قانونی لازم برای عرضه و داد و ستد مستمر سهام باشگاههای ورزشی به عنوان یک بنگاه اقتصادی ورزشی در بورس یا فرا بورس تعریف و تامین گردد.

رابعاً: واگذاری استادیومهای و فضاهای ورزشی که غالبا کاربرد باشگاهی و ورزش حرفه ای و قهرمانی دارد به بخش خصوصی با شرایط خاص تصویب شود. در واگذاری این استادیومها و فضاهای ورزشی که نگهداری ان برای دولت بسیار پرهزینه و دارای اثار زیانبار استخدامی و اجتماعی و اقتصادی است باید به ایجاد تسهیلات و شرایط خاص قایل شویم. در این خصوص دولت در وهله اول نباید به سود یا تامین بودجه از محل فروش انها فکر کند بلکه باید به این بیندیشد که با فروش و واگذاری ویژه این استادیومها و فضاها به باشگاهها و فعالان بخش خصوصی علاوه بر رفع تکالیف و هزینه های استخدامی و اداری و مالی ناشی از نگهداری انها سبب کارآفرینی و ایجاد اشتغال در بخش خصوصی و در نتیجه تعهد بخش خصوصی به پرداخت عوارض و مالیاتهای مربوطه در دراز مدت و توسعه درامد عمومی صنعت ورزش و بهره وری بهینه و موثر از منابع و زیر ساختهای کشور کمک کرده است.

خامساً: وضع قانونی خدمت سربازی و نظام خاص مالیاتی و بیمه های اجتماعی و نظام بازنشستگی ورزشکاران نیز از جمله مواردی است که باید در قانون نظام جامع باشگاه داری به آن پرداخته شود.

4- توجه ویژه و فوری به فدراسیونهای ورزشی و تامین شرایط لازم برای حضور افراد شایسته در آنها و ساماندهی و رسیدگی به فدراسیونها و تلاش گسترده و سریع برای رفع موانع حضور و در وهله بعدی تسهیل حضور مقامات ورزشی و ورزشکاران ایرانی در عرصه های بین المللی و منطقه ای و قاره ای و جدیت و مداومت برای کسب کرسی های مدیریتی در مراجع منطقه ای و بین المللی ورزشی.

5- توجیه کامل و موثر سفرا و کارداران و مامورین سیاسی و فرهنگی ایران نزد کشورها و مراجع بین المللی برای شناسایی هر چه بیشتر ظرفیتهای بسیار زیادی که برای تعاملات ورزشی فرهنگی به ویژه با باشگاهها و بخش خصوصی کشورهای دیگر داریم به ویژه اینکه ورزش از جمله حوزه هایی است که کمترین تاثیر از تحریمها و پایین ترین سطح دخالت دولتها و نظامهای سیاسی را در خود نهفته دارد و این ویژگی برای کشور ما با توجه به شرایطی که در ان قرار داریم ارزشمند و غیر قابل چشم پوشی است.

6- انسجام در رویه بین المللی ورزشی کشور و جلوگیری از اقدامات بخشی و جزیره ای. بطور مثال توان و قابلیت ورزشی ایران در رشته هایی مانند والیبال یا بسکتبال یا فوتسال و کاراته و… که مزیت نسبی داریم در مقام همکاری با کشوری که از همکاری در توسعه فوتبال نسبت به ایران مضایقه میکند بایستی مورد بهره برداری قرار گیرد اگر کشوری از ما انتظار تعامل در یک رشته یا موضوع ورزشی دارد باید با ما برای توسعه ورزشمان در رشته ای که انها مزیت نسبی دارند همکاری داشته باشد.

7-طراحی و اجرای نظام جامع استعدادیابی ورزشی و تشکیل پایگاه ها و کانون های استعداد یابی برای شناسایی، جذب، پرورش نخبه های ورزشی در سنین پایه با محوریت باشگاه های ورزشی.

8- توسعه علوم ورزشی  از جمله با دایر کردن دبیرستانهای ورزشی و رشته هایی مانند:پزشکی ورزشی، مدیریت رویداد های ورزشی، حقوق ورزشی، حسابداری ورزشی، استعدادیابی ورزشی، روانشناسی ورزشی، جامعه شناسی ورزشی، روابط بین الملل ورزشی، بازاریابی ورزشی ، مدیریت باشگاه داری و…بویژه در مقطع دبیرستان و در مقطع کاردانی و کارشناسی و بالاتر در دانشگاهها

9- توسعه ی سرمایه گذاری در رشته های که طی سه دهه ی اخیر بیش از 80 درصد مدال ها و مقام های قهرمانی در المپیک یا جام های قاره ای یا منطقه ای را در آن رشته ها به دست آورده ایم و دارای مزیت نسبی در آن رشته ها هستیم همزمان با برنامه ریزی و تمرکز بر روی رشته های ورزشی که مشارکت اجتماعی بیشتری را سبب میشوند و تعداد ذینفعان آنها بیشتر و متنوع تر از سایر رشته های ورزشی است و بعد اقتصادی قوی تری پیدا کرده اند مانند فوتبال.

10-حمایت و دلالت لیگ های ورزشی ایران به سمت تجاری شدن و حرفه ای گری هرچه بیشتر در جهت توسعه ی ابعاد و درامدهای مالی آنها و در نتیجه کاهش فشار مالی و هزینه ای رشد ورزش بر دولت و بودجه عمومی و ایجاد فرصت برای دولت جهت اختصاص بودجه به اولویتها.

11-تبدیل ایران به یک پایگاه منطقه ای علمی، ، دانشگاهی، ، مسابقاتی، فنی و مالی تجاری و مدیریتی و رسانه ای در رشته های ورزشی ای که دارای مزیت نسبی یا قدرت مدال آوری و کسب قهرمانی داریم با دایر کردن یا تقویت تورنمتهایی از قبیل مسابقات جام اکو ، مسابقات کشورهای فلات ایران که قبلا جز خاک ایران بوده اند یا مسابقات کشورها فارسی زبان ، مسابقات کشورهای حوزه دریای خزر ، مسابقات کشورهای غرب اسیا ، مسابقات کشورهای همسایه ایران ، مسابقات جام فجر و… و تلاش برای گنجاندن برنامه این تورنمت ها و مسابقات در تقویم ورزشی مراجع ذیربط بین المللی و کشورهای مربوطه طراحی و برگزاری مسابقات و همایش های ورزشی و علمی با نام اساتید و دانشمندان ایرانی حوزه ورزش.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *