باورم این است که افزایش کدورت و جنجالی شدن فضای فوتبال می تواند به ارزش و جایگاه فوتبال کشورمان آسیب جدی وارد کند.
در کشور ما فوتبال در عین ارزش های اجتماعی و اقتصادی که با خود دارد تا اندازه ای جنجال و حواشی هم دارد. البته مقدار کنونی این جنجال ها و آسیب ها بسیار بیش از اندازه ای است که بتوان آنرا متعارف دانست. طی مدتی که باشگاه راه آهن را مدیریت می کردم در مواردی بر من بسیار سخت گذشت. از نارواهایی که می دیدم و می شنیدم و از بی اخلاقی هایی که حتی مدعیان اخلاق مرتکبش می شدند. اما چه در مقام اداره باشگاه و چه در مقام اصلاح و نظارت بر امور (تا آنجا که به توان و اختیار من باز می گشت) و چه در مقام پاسخ به بعضی از نارواها و یاوه گویی ها حتی در آنجا که متوجه شخص خودم بود سعی نمودم در قسمتی که به خودم مربوط است اغماض و گذشت داشته باشم و حرمت نگه دارم و از مرزهای اخلاق عبور نکنم و در قسمتی که به باشگاه باز می گشت پاسخم با رعایت اخلاق و با حفظ حرمت افراد باشد.
با همین نگرش و از این جهت که آقایان مایلی کهن و دایی را در مجموع دستاورد و ارزش فوتبال کشور و دوستی بین آنها را از دریچه اخلاقی و اجتماعی برای ورزش و فوتبال کشور مهم تلقی می کنم در مورد اختلاف بین آقایان محمد مایلی کهن و علی دایی یادداشتی را از طریق خبرگزاری مهر منتشر کردم و امیدوارم سهم خود را در حفظ حرمتها و حفظ ارزش ها در فوتبال کشور در این موضوع اداء کرده باشم.
و اینک متن نامه من خطاب به آقایان علی دایی و محمد مایلی کهن و متن یادداشتی که روزنامه ایران ورزشی درباره آن نوشت:
(ضمن سپاس از مسئولین خبرگزاری مهر و روزنامه ایران ورزشی)
مولایمان علی که درود خدا بر او باد فرمود: سازش و مدارای مردم با یکدیگر از برترین اعمال است.
دوست من جناب آقای علی دایی: این نامه را نه چون من نوشته ام بلکه چون از کلام بزرگان مدد گرفته ام با دقت بخوان؛ تیر چون از کمان رها شد بازگرداندنش محال است اما در چله ماندنش فرصت پرتاب را از انسان نمی گیرد.
علی دایی مشهور است او را محبوب کن. به زندان فرستادن استاد، برای شاگرد جز بدنامی ندارد.
هر چند میرعماد، هنرمندی تندخو و پرخاشگر بود اما کشتن او برای شاه عباس صفوی ننگی ابدی آورد.
از بزرگان دینی ما نقل است که فرموده اند: به بزرگتر خود احترام بگذار و بگو او فرصت بیشتری برای کسب فضائل و ادای عبادات داشته است و کوچکتر از خود را محترم بشمار و بگو او فرصت کمتری برای معصیت و خطا داشته است. پس بدین ترتیب همه را باید از خود بهتر بدانیم و این سخن به آقای محمد مایلی کهن نیز بر می گردد و البته از بزرگترها و خصوصاً اساتید انتظار بیشتری می رود.
دوست من جناب آقای محمد مایلی کهن: صراحت کلام به معنی پرده دری نیست! علی دایی را باید کمک کرد تا اسطوره بماند. تخریب او هیچ کمکی به اصلاح و تقویت اخلاق ورزشی نمی کند بلکه باور جوانها را خدشه دار می نماید.
جناب آقای دایی: بزرگی اگر با بزرگواری همراه نباشد، ماندگاری محال است. مرحوم تختی چون بزرگوار بود بزرگی اش را نشان داد.
این نامه را به قصد ادای وظیفه نوشتم از این باب که ائمه معصومین ع فرموده اند: هر چه روزه بگیرید و نماز بخوانید و عمره و حج انجام دهید این اعمال آنقدر شما را به خدا نزدیک تر نمی کند که اصلاح ذات البین می کند.
و نیز فرموده اند: آن صدقه ای که خدا خیلی دوست دارد این است که کینه توزی و دشمنی بین افراد را به اصلاح و دوستی تبدیل کنید.
جناب آقای علی دایی و جناب آقای محمد مایلی کهن: من و همه آنانکه سعی در برقراری دوستی و مودت بین شما نمودند را از این فیض و فوز محروم نفرمائید.
ایرانیان دوستی شما را دوست دارند. دوستی و مودت با هم را از هم و از دوستدارانتان و از همه ایرانیان دریغ نفرمائید.
کوچکتر شما
صادق رئیسی کیا
و متن یادداشت روزنامه ایران ورزشی مورخ چهاردهم آبان ماه 1393
رییسیکیا جلوتر از اهالی فوتبال برای آشتی دایی و مایلیکهن
سمیرا شیرمردی
مدتهاست که محمد مایلیکهن و علی دایی به خاطر یکسری مسائل با هم اختلاف دارند. آنقدر این اختلافها طولانی شده که شاید کمتر کسی بتواند دقیق بگوید چند سال از این اختلافها میگذرد. مطمئنا خیلی طولانی است. قبلا چند بار بزرگان و پیشکسوتان فوتبال پادرمیانی کردند تا مشکل حل شود اما خیلی موفق نبودند. بارها برنامه ریخته بودند که مراسم روبوسی و آشتیکنان راه بیندازند اما یا هر 2 نفر یک جا نمیرفتند یا اینکه وقتی جایی همدیگر را میدیدند زودتر محل را ترک میکردند. نمونهاش زورخانهای بود که علی دایی و محمد مایلیکهن به خواسته محمدرضا طالقانی سرپرست وقت فدراسیون پهلوانی و محمد رویانیان مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس، برای کمک به زندانیان دعوت شده بودند.
آن روز همه چیز داشت خوب پیش میرفت اما به محض اینکه علی دایی، مایلیکهن را دید، زورخانه را با عصبانیت ترک کرد. به هر حال آن زمان با یک شکایت از طرف دایی و البته پرداخت جریمه از سوی محمد مایلیکهن همه چیز تمام شد. مدتی آرامش برقرار بود. یک آرامش دوسویه. دیگر نه مصاحبهها مثل قبل بود و نه حرفی از یکدیگر میزدند اما طولی نکشید که دوباره همه چیز مثل قبل و شاید بدتر از قبل شد. مصاحبهها یکی پس از دیگری انجام میشد و از کوچکترین مسائل شخصی یکدیگر پرده برمیداشتند. دیگر هیچ چیز جلودارشان نبود. هر روز از مساله تازهای رونمایی میشد. دیگر کار داشت به جاهای باریک میکشید که باز هم کار به شکایت و شکایتکشی رسید. این بار هم علی دایی شاکی بود. او این بار خیلی مصرانه کار را دنبال میکرد تا بلکه از طریق قانون جواب محکمی به محمد مایلیکهن بدهد. دادگاه رای اولیه خود را صادر کرد. 4 ماه حبس تعزیری و یک میلیون ریال جریمه نقدی. مایلیکهن 20 روز مهلت داشت که درخواست تجدیدنظر کند. او نمیخواست این کار را انجام دهد اما در نهایت با اصرار نادر فریادشیران درخواست تجدیدنظر داد. این بار دایی دوباره به دادگاه فراخوانده شد تا آنجا تصمیم نهاییاش را بگیرد. دایی روی حرف خود مانده بود و کوتاه نمیآمد.
او حتی به جان دخترش نورا قسم خورده بود که دیگر کوتاه نمیآید. در دادگاه هم به خاطر ادامه داشتن مصاحبههای مایلیکهن به صراحت گفته بود که کوتاه نمیآید. به این ترتیب رای دادگاه تایید شد و خیلیها از زندان رفتن محمد مایلیکهن صحبت میکردند. طبق رایی که داده شده بود، دیگر نمیشد رای را تبدیل به جریمه نقدی کرد. این مساله به گوش اهالی فوتبال رسیده بود اما این بار خبری از پادرمیانی نبود. هیچ کس حاضر نمیشد دست به چنین کاری بزند چون قبلا حرفشان روی زمین مانده بود و به آن اعتنایی نشده بود. پس دیگر چرا باید پادرمیانی میکردند؟ به خاطر همین هم ترجیح دادند این بار سکوت کنند تا بلکه خودشان چارهای پیدا کنند اما باز هم خبری نبود. این بار لجبازیها شروع شد. از یک طرف دایی گفته بود کوتاه نمیآید، از طرف دیگر هم مایلیکهن گفته بود میخواهد به زندان برود. این اتفاق یعنی شروع اتفاقات ناگوار و ناپسند برای فوتبال و البته ورزش. یعنی شروع زندان رفتنها، بیاعتنایی به استاد و شاگردی و خیلی مسائل دیگر. این ذهنیتها باعث شد حسن حبیبی برای آشتی دادن دایی و مایلیکهن اعلام آمادگی کند. به خاطر همین هم اعلام کرد در نخستین فرصت دست به کار میشود تا این 2 سرمربی سابق تیم ملی را با هم آشتی دهد اما بعد از آن اگرچه انتظار میرفت که نفرات دیگری هم دست به کار شوند اما خبری نبود. نه از علی پروین، نه محمد دادکان و نه هیچ کس دیگری. تا اینکه دیروز صادق رییسیکیا مدیرعامل پیشین باشگاه راهآهن با نوشتن یک نامه، از 2 طرف خواست کوتاه بیایند.
شاید در ابتدا خیلیها بگویند چرا رییسیکیا دست به چنین کاری زده؟ شاید خیلیها بگویند او کجای فوتبال است که چنین درخواستی از دایی و مایلیکهن داشته؟ شاید هم خیلیها بگویند که نامه رییسیکیا هیچ دردی را دوا نمیکند اما مطمئنا خودش حس خوبی دارد چون فکر میکند یک وظیفه انسانی را انجام داده چون فکر میکند حداقل قدمی برای حل این مشکل برداشته. اتفاقا او نامهای نوشته که شاید هر 2 طرف دعوا، تحت تاثیر قرار بگیرند. او چنین نامهای نوشته اما بقیه هیچ کاری نکردند. رییسیکیا در نامهای که به خبرگزاری مهر ارسال کرده بود، نوشته: «مولایمان علی که درود خدا بر او باد فرمود: «سازش و مدارای مردم با یکدیگر از برترین اعمال است.»
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.