بی تردید ورزش هر جامعه ای برخاسته از محیط فرهنگی و نظام اجتماعی آن جامعه است و به همین دلیل ویژگی ها و خصوصیت های اجتماعی و فرهنگی آن جامعه را نمایندگی می کند. در واقع،ورزش؛نمایشگاه روابط و تعاملات اجتماعی و فرهنگی هر جامعه ای است. هر تحول و دگرگونی که در محیط و نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه رخ دهد در ورزش آن جامعه بازتاب پیدا می کند. ارزش ها،الگوها،هنجارها و شاخص های جامعه در ورزش،سازمان و نمود می یابد. ورزش در بستر اجتماع و با پیروی از اخلاق و ارزشهای جاری در اجتماع و بوسیله انسانهای تربیت شده در اجتماع و متاثر از همه این عوامل اجرا می شود و به همین دلیل است که ورزش نمایشگاه و نماینده ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جوامع تلقی می شود. حتی ورزشهایی همچون فوتبال که از قوانین و مقررات واحد بین المللی پیروی می کنند در کارکرد و نقش اجتماعی و نیز در اجرا ، به هنگام بروز رفتارها و شیوه های برخورد و تقابل و تعامل مجریان، چهره و سبک محلی و ملی و منطقه ای پیدا می کنند. سبک متفاوت فوتبال هلند،آلمان،اسپانیا،برزیل،آرژانتین،کره جنوبی،ایران و کشورهای عربی از همین ویژگی ها نشات می گیرد. پیکربندی رفتاری مورد اشاره در این مبحث نیز به همین معنی و در همین چهارچوب مورد شرح و تحلیل مختصر قرار می گیرد.

البته اکنون که ورزش به صورت حرفه ای،تخصصی،علمی و در عرصه ای جهانی در قالب رویدادهای بزرگ و سازمان یافته ای همچون المپیک و جام جهانی فوتبال و دیگر جامهای بین المللی و منطقه ای در پیشگاه مستقیم صدها هزار تماشاگر یا هوادار و صدها میلیون نفر بیننده تلویزیونی اجرا می شود خود،این ظرفیت را دارد که بر نگرش ها،هنجارها و ارزشهای جوامع تاثیر متقابل بگذارد و بدین لحاظ کارکردهای چند منظوره پیدا کرده است. از یک سو می تواند معرف و مبین ارزشها و ویزگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه باشد و در واقع  پیام فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی یک ملت و کشور تلقی شود و توجه دیگر جوامع را برانگیزد. از سوی دیگر زمینه ساز انتقال پیام فرهنگی و اجتماعی جوامع دیگر می شود و جامعه ما را خواسته و ناخواسته متاثر از نگرش ها و ارزشهای آنان می کند و از جهت دیگر مرزهای جغرافیایی و حتی فرهنگی بین نخبگان ورزشی جوامع را کمرنگ و آنان را به هم نزدیک می نماید و بدین ترتیب،گروه یا توده و قشری را سازماندهی و متشکل می کند که با خلق و ترویج ارزشها و هنجارهای خاص خود،فراتر از مرزها و محدوده های اجتماعی و فرهنگی جوامع به پیش می روند و روند جهانی شدن را به سهم خود شکل می دهند یا تسهیل می کنند.

با بیان مقدمه فوق به اهمیت،جایگاه و ارزش مباحث فرهنگی و اجتماعی در ورزش و از جمله فوتبال اشاره ای کردم و با یادآوری این مطلب که بطور عام هیچ ورزشی در سطوح ملی و بین المللی به گستردگی و محبوبیت و تاثیر گذاری فوتبال وجود ندارد به لزوم توجه به پیکربندی رفتاری در فوتبال ایران که محبوبترین و گسترده ترین ورزش مورد علاقه جامعه ایرانی است می پردازم.

از دیدگاه قانون اساسی که عالی ترین سند استراتژیک فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی کشور است پرورش انسانهایی با ارزشهای والا و فراهم نمودن زمینه بروز و شکوفایی استعدادها با مشارکت تمامی عناصر اجتماع و توجه به کرامت انسانها و تامین همبستگی ملی با ایجاد محیط مساعد و امکانات عادلانه و نظام اداری صحیح و توسعه و تحکیم برادری مورد توجه قرار گرفته است.

عموماً تصور می کنیم اجرای قانون اساسی و توجه به آن فقط وظیفه دولت است در حالی که همه اجزاء و عناصر و نهادها و اشخاص و آحاد یک ملت باید بکوشند آنچه که در قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته در مقام اجرا مورد احترام و اهتمام مستمر باشد تا ملت و کشور به سرمنزل موعود در قانون اساسی برسد.

باشگاهها و اشخاص و چهره های فوتبالی کشور در تحقق آرمانها و الزامات قانون اساسی نقش بسیار مهمی دارند. پندار و رفتار و گفتار  این قشر از اقشار جامعه بایستی در جهت تکریم مردم و رشد آنها و تقویت همبستگی،انسجام و نشاط ملی سازماندهی و پیکربندی شود.

بنابراین ناهنجاری هایی که بعضاً و البته به ندرت به اشکالی از قبیل  لابی گری،مافیا،رابطه گرایی و نفی ضوابط،انحصار طلبی و سوء استفاده از موقعیت یا شهرت،تنش های رسانه ای،تمسخر و تحقیر موقعیت یا مشاغل افراد،توهین و ناسزا به مقامات رسمی برگزاری مسابقه یا مقامات رسمی کشور،بی احترامی به رقیب،نادیده انگاشتن یا تضعیف ارزشها و هنجارهای اجتماعی و ملی،گرد هم آوردن افراد هنجار شکن و حمایت از آنها،نفی تخصص ها،همه کاره دانستن خود،در همه امور دخالت یا اظهار نظر کردن،ترویج اشرافی گری و تجمل گرایی،سعی بر پیروزی و کسب قهرمانی به قیمت نفی واقعیت ها و ارزش ها،ملال انگیزی مداوم و دل زده کردن مردم از ورزش و فوتبال،بی نیاز دانستن خود از آموزش و یادگیری های بیشتر، بزرگ جلوه دادن کاستی ها و ناهنجاری ها و کمرنگ نمودن یا بی توجهی کردن به ارزش ها و کارکردهای مثبت فوتبال،بی توجهی فاحش به شرایط عمومی اقتصادی کشور به هنگام تنظیم بودجه جلوه می کند بایستی از عرصه فوتبال کشور رخت بر بندد.

فوتبال ایرانی در برنامه ریزی و اجرا باید آئینه تمام نمای فرهنگ و تمدن و هویت ایرانی و سبک زندگی ایرانیان باشد.

از دیدگاه فرهنگی و اجتماعی ضرورت دارد نهادها و اشخاص ذیربط  از جمله وزارت ورزش و جوانان،مجلس شورای اسلامی،قوه قضائیه،شورای عالی انقلاب فرهنگی،ستاد مبارزه با مواد مخدر،دانشگاهها و دانشکده های ذیربط،حوزه های علمیه،شوراهای اسلامی شهر و روستا،شهرداری ها،باشگاهها،فدراسیون فوتبال،سازمان لیگ فوتبال و… هر یک به سهم خود و البته در قالب یک راهبرد کلان و برنامه های عملیاتی منسجم با شناسایی،معرفی و عملی کردن ظرفیت ها و قابلیتهای فوتبال کشور و تدوین شاخص ها و بکارگیری استانداردهای فنی و نظامهای مالی و فرهنگی و اخلاقی متناسب با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ایران به صیانت از ارزش و کارکردهای فوتبال و دور کردن عوامل مزاحم از فوتبال و برخورد سریع،قاطع و بدون تبعیض و البته عادلانه با عوامل و اشخاص و رفتارهای مخرب در فوتبال کشور اهتمام بیشتری مبذول دارند.

مردم ما حق دارند ارزشها و زیبایی هایی که در فوتبال باشگاهی و ملی دیگر جوامع می بینند در فوتبال باشگاهی و ملی خود هم ببینند و ما باید فوتبال باشگاهی و ملی خود را در این جهت پیکربندی کنیم.

با امید به اینکه اقدامات اخیر وزارت ورزش و جوانان،فدراسیون فوتبال،سازمان لیگ فوتبال ایران و باشگاههای ورزشی در سازماندهی و ساماندهی مدیریتی و مالی باشگاههای بزرگ کشور و تنظیم و انتشار بودجه سالانه و توجه به فوتبال پایه و آکادمی های فوتبال در آستانه جام جهانی فوتبال نوید بخش روزهای بهتری برای فوتبال کشور باشد.

در مقدمه این نوشتار از مباحث کتاب مبانی جامعه شناسی ورزش نوشته اتمار ویس ترجمه کرامت الله راسخ(نشر نی)بهره گرفته ام.

                                                                                      صادق رئیسی کیا

                                                                                       دوم خردادماه 1393

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *