هشدار: ذکر و باز نشر نوشتارهای من و هر نوشتاری که در روزنامه ها یا روی سایت شخصی و وبلاگهایم منتشر شده منحصراً با قید نام و نام خانوادگی ام و همراه با پیوند سایت و وبلاگهایم مجاز است.
زمان مطالعه: 2 دقیقههشدار: پیش از آغاز نوشتار، به اشخاصی که نوشتارهای من در روزنامه ها یا روی سایت شخصی یا وبلاگهایم را بدون ذکر منبع و بدون پیوند سایتم یا وبلاگهایم به نام خود یا دیگری به هر گونه ای منتشر می کنند متذکر می شوم که چشم به راه عواقب قانونی انتشار غیر مجاز و بدون اجازه نوشتارهایم باشند.
ذکر و باز نشر نوشتارهای من و هر نوشتاری که در روزنامه ها یا روی سایت شخصی و وبلاگهایم منتشر شده منحصراً با قید نام و نام خانوادگی ام و همراه با پیوند سایت و وبلاگهایم مجاز است.
(نوشتاری از صادق رئیسی کیا؛ منتشره در بخش ورزشی خبرگزاری ایسنا در سی ام مهرماه 1394)
در سالیان اخیر شاهد افزایش حضور سیاستمداران در ورزش و متقابلاً، ورزشکاران در سیاست بوده ایم.
اگر بنا باشد به این رابطه از دریچه منافع ملی نگاه کنیم و در نتیجه، دستاورد آن را برای مردم و کشور مورد ارزیابی قرار دهیم می توان گفت که در موارد متعددی، واگذاری مناصب ورزشی به سیاستمداران و متقابلاً حضور ورزشکاران و مدیران ورزشی در مناصب سیاسی، دربردارنده منافع عمومی و تامین کننده منافع ملی ایرانیان، نبوده است.
عموما (نه در همه موارد) تنها ذینفع این رابطه، سیاستمداران و ورزشکارانی بوده اند که بدین طریق، به اهداف و منافع سیاسی و اقتصادی شخصی و یا جناحی، دست یافته اند.
اغلب سیاستمدارانی که طی سالهای اخیر در راس مناصب ورزشی در فدراسیونها و باشگاههای ورزشی قرار گرفتهاند رویدادها و نهادهای فرهنگی و ورزشی را از منظر اهمیت و نقش خود در قدرت، مورد تحلیل و بهرهبرداری قرار داده و از حضور در ورزش، برای حفظ و تحکیم جایگاه خود در موقعیتهای سیاسی بهره بردهاند و وقت آنها بیشتر، صرف چنین امری شده است نه صرف توسعه و پیشرفت ورزش.
به عبارت دیگر حضور این افراد در ورزش، غالبا از جنس قبول مسئولیت ورزشی نبوده بلکه از جنس تحکیم یا تقویت موقعیت سیاسی و منافع شخصی بوده است. این عده به جز در موارد نادر، دستاورد خاصی برای پیشرفت و توسعه ورزش کشور نداشتهاند.
از سوی دیگر، عدهای از ورزشکارانی که پا به عرصه سیاست گذاشتهاند نیز اولا بدلیل ضعف مهارت و آگاهیهای لازم و فقدان سوابق علمی و اجرائی متناسب با نقشهای سیاسی، نتوانستهاند از تاثیر گذاری بالایی در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی و ورزشی برخوردار باشند و ثانیا عدهای از آنان نیز با دستیابی به موقعیتهای سیاسی، وقت بیشتری را صرف تحکیم موقعیتها و منافع اقتصادی و اجتماعی خود کرده اند نه صرف پیشبرد ورزش و سیاستها و اهداف ورزشی کشور.
بنابراین نمیتوان گفت که لزوما حضور هر ورزشکار نام آوری در عرصهها و مناصب سیاسی، فی نفسه موجب تقویت نقش و کارکرد ورزش در اجتماع میشود و به همین ترتیب نمی توان گفت که حضور هر سیاستمداری (ولو کارکشته) در ورزش، لزوما موجب شناخت نیازها و ضرورتهای ورزش از سوی سیاستمداران و در نتیجه جلب توجه تصمیم گیرندگان کشور برای تامین شرایط و امکانات لازم در جهت پیشبرد ورزش کشور میشود.
حداقل، تجربه سالیان اخیر نشان داده که چنین انتظار یا نتیجهگیری نمیتواند به اندازه قابل توجهی با واقعیت، منطبق باشد.
شاید اگر سیاستمداران در حوزههای ورزشی به جای حضور مستقیم، رویکرد استفاده از مشاوره و احترام به تخصص، تجربه و جایگاه اهالی ورزش را اتخاذ میکردند و از سوی دیگر اهالی ورزش برای پیشبرد اهداف و سیاستهای ورزش کشور به جای حضور مستقیم در مناصب سیاسی، رویکرد افزایش ظرفیت تصمیمسازی در خود و ایجاد و ترویج ساختارها، نهادها و گفتمان های تخصصی ورزشی برای تاثیر گذاری بر تصمیم گیرندگان سیاسی را دنبال میکردند شاهد وضعیت بهتر و رابطه موثرتری بودیم.
صادق رئیسی کیا
سی ام مهرماه 1394
راههای تماس
اگر به مشاوره حقوقی یا وکیل در زمینههای مرتبط با نوشتارهای من نیاز داشتید یا به برگزاری کارگاه و دورههای آموزشی برای خود و مدیران و کارکنان شرکتتان در موارد یاد شده، علاقهمند، بودید میتوانید درخواست خود را با شمارههای ۸۸۳۲۱۰۸۸ و ۸۸۳۲۳۲۷۹ (گروه حقوقی برهان) در میان بگذارید.
درخواست مشاوره حضوری، تلفنی، آنلاین