هشدار: پیش از آغاز نوشتار، به اشخاصی که نوشتارهای من در روزنامه ها یا روی سایت شخصی یا وبلاگهایم را بدون ذکر منبع و بدون پیوند سایتم یا وبلاگهایم به نام خود یا دیگری به هر گونه ای منتشر می کنند متذکر می شوم که چشم به راه عواقب قانونی انتشار غیر مجاز و بدون اجازه نوشتارهایم باشند.
ذکر و باز نشر نوشتارهای من و هر نوشتاری که در روزنامه ها یا روی سایت شخصی و وبلاگهایم منتشر شده منحصراً با قید نام و نام خانوادگی ام و همراه با پیوند سایت و وبلاگهایم مجاز است.
در سالهای اخیر شرکتهای بزرگ صنعتی در کشورمان که بعضاً فعالیت انحصاری و بدون رقیب دارند مبادرت به مدیریت و هزینه مستقیم در ورزش حرفهای کشور نموده و در عرصه باشگاهداری حرفهای حتی سرسختتر از بخش خصوصی به رقابت با یکدیگر و رقابت با باشگاهها ورزشی غیر دولتی پرداخته اند.
این باشگاهها همه ساله، دهها میلیارد تومان از بودجه شرکتهای(صنعتی) مالک خود را جذب کرده و حداکثر دستاورد آنان برای شرکتهای صنعتی، تبلیغ محصول آنها روی لباس یا تبلیغ نام تجاری آنان بوده است. این در حالی است که
اولاً: شرکتهای صنعتی که مالک این دسته از باشگاهها هستند در اغلب موارد از چنان انحصار در تولید یا فعالیت برخوردارند که مشتریان، برای خرید محصولات انحصاری آنها، چندین روز، ماه و در مواردی حتی بیش از یکسال با واریز پیش پرداخت، در انتظار دریافت محصول، به سر می برند پس نمی توان گفت، تبلیغ برای فروش یک محصول انحصاری یا محصولی که خریدارانش، صف کشیده اند توجیه مناسبی برای باشگاهداری حرفهای است.
ثانیاً: شرکتهای صنعتی عموماً از تعداد زیاد نیروی کار، برخوردارند که حفظ سلامتی و توان تولید آنان به لحاظ جسمی از یک سو و افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای درمان این نیروها از سوی دیگر، اقتضاء میکند بودجه و منابع مالی حاصل از دسترنج آنان در وهله نخست برای سلامت، درمان، نشاط و بهرهوری خودشان که نیروی کار فعال جامعه و مهمترین دارائی شرکتهای صنعتی هستند هزینه شود.
پس نمی توان مشکلات مالی نیروی کار در حوزه درمان و سلامت را در یک شرکت صنعتی، وانهاد و به جای توجه به حفظ سلامتی نیروی کار از ورزش کارگری غفلت کرد و به هزینه مستقیم و گزاف در ورزش حرفه ای روی آورد.
ثالثاً: در کشوری همچون ایران که با محدودیت ها، دشمنی ها و سختی های فراوان در حال سپری کردن دوره گذار اقتصادی است به اقتضای راهبردهای کشور از جمله راهبرد اقتصاد مقاومتی، توجیه ندارد که یک بنگاه صنعتی، متکی به درآمد حاصل از دسترنج نیروی کار ایرانی، در ورزش حرفه ای از جمله در باشگاهها و ورزش هایی که طی سالیان اخیر حتی یک دستاورد منطقه ای نداشته اند هزینه های گزاف کند.
رابعاً: واگذاری باشگاههای بزرگ دولتی همچون پرسپولیس و استقلال به بخش غیر دولتی، که بخودی خود، کاهش حمایت و رانت های دولتی و افزایش شفافیت مالی و از سویی هزینه هایی برای ساماندهی و اداره این باشگاهها در مرحله پس از واگذاری را بهدنبال خواهد داشت و در عین حال بی توجهی به فلسفه و مبانی باشگاهداری حرفه ای و نحوه و میزان هزینه کرد در باشگاههای ورزشی وابسته به شرکتهای صنعتی، زمینه ساز غیر منصفانه شدن فضای رقابت در ورزش حرفه ای است که در واقع به نوعی نقض غرض از ورزش حرفه ای را در پی خواهد داشت و بخش خصوصی را از ورود و رقابت در ورزش حرفهای دلسرد و دور خواهد کرد.
در این خصوص تکلیف و مسئولیت وزارت کار، سازمان تامین اجتماعی، شرکتها و نظام های بیمه ای، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات، مجلس شورای اسلامی، سازمان حسابرسی و سازمان امور مالیاتی برای نظارت بر چگونگی اختصاص سرانه ورزش کارگری و همگانی در شرکت های بزرگ صنعتی و خارج کردن هزینه های غیر متعارف از شمول هزینههای قابل قبول و الزام هر چه بیشتر شرکت های بزرگ صنعتی به اختصاص واقعی سرانه و سهم ورزش کارگری جهت حفظ و ارتقای سلامت نیروی کار جامعه و کاهش هزینههای درمان آنان قابل توجه است.
این نوشتار ابتدا در روز پنج شنبه سی ام بهمن ماه 1393 در صفحه 15 روزنامه آرمان چاپ و سپس روی سایت شخصی صادق رئیسی کیا منتشر گردید.
به یادداشتهای مرتبط با این موضوع در سایت شخصی صادق رئیسی کیا که در زیر این یادداشت آمده رجوع و آنها را مطالعه فرمائید. یقیناً به دانش و مهارتهای کاربردی شما خواهد افزود.
در صورتی که به مشاوره در زمینه ی یادداشت ها و نوشتارهای من نیاز داشتید یا به برگزاری کارگاه و دوره های آموزشی برای خود و مدیران و کارکنان شرکتتان در موارد یاد شده علاقه مند بودید درخواست خود را به raeisikia@yahoo.com ارسال فرمائید.
صادق رئیسی کیا
سی ام بهمن ماه 1393
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.